بعد ۱۲ ساعت کار ساعت ۸ شب میرسم خونه. صدای ضجه ها و گریه های جیغ آلود بچه ی همسایه زیر مشت و لگد پدر تمام خستگی رو تو تنم موندگار میکنه. این داستان ۴-۳ ساله که هر روز تکرار میشه... صدا از حیاط خونه میاد. انگار که تو حیاط خونه ی خودمونه. بس که صدا بلنده...
راستی... وحشی ترین حیوون چیه؟؟؟ شیر ؟؟؟ ببر ؟؟؟ تمساح ؟؟؟
راستی... وحشی ترین حیوون چیه؟؟؟ شیر ؟؟؟ ببر ؟؟؟ تمساح ؟؟؟
4 نظر:
فکر کنم هیچی مثل صدای گریه یه بچه مظلوم آزارم نده...گفته بودی اونجا آرومه؟؟...خواستی بدونی وحشی ترین حیوون....خوب گوش بده...هر شب داره بهت میگه...فقط باید با دقت گوش بدی
چرا دیگه بلاگه من نمییای؟
:(
همینطوریه که همه آسیبهای اجتماعی باقی می مونه...
بشر
به نظر من وحشي ترينشون بشره و لطيف ترينشونم همينطور
كاش اگه مي تونستي فقط به خاطر اينكه خستگي تو بدن خودت نمونه مي رفتي و يه كاري واسش مي كردي
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی