بالاخونه

اینجا بالاخونه ی منه...

شنبه

سلام !
بالاخره یکی پیدا شد که بپرسه چرا کم پیدا شدم! همون کسی که تو زمان تایپ کلمه به کلمه ی نوشته هام واسه خودم در نظر دارم که نوشته هامو میخونه! القصه! در گیر کار و مشغله های مربوطه اش شدن کلی از ram آدم رو اشغال میکنه و نمیذاره به تمام اون چیزای مهم و تاثیر گذاری که میدونی رسیدن به جواباش و یا درکش هدف اصلی زندگیته برسی که فکر کنی. و این خیلی بده! و البته همین که میدونم خیلی بده کلی خوبه!!! چون باعث میشه که با شرایط کنار نیام و یه فکری بکنم.
بگذریم... امروز اومدم که بگم یه فیلمی دیدم که یکی از عقاید بزرگمو تایید میکرد. اسم فیلم: indecent proposal یا پیشنهاد بیشرمانه است. و عقیده ی من اینه که : هیچ غیر ممکنی وجود نداره!
فیلم سرشار بود از جملاتی که هر کدوم به اندازه تجربه ی یه زندگی کامل ارزش داره. و هدفش به تصویر کشیدن نمونه ای از واقعیاتیه که هر روز در جامعه میبینیم و میشنویم اما به خاطر قبحش به زبون نمیاریم. راستش من فکر میکنم که همواره باید روشی اتخاذ کرد که به هر دوی این نتایج برسیم. یکی اینکه با بیان بی پرده ی زشتیها قبحشونو نشکنیم و دومی اینکه با مسکوت گذاشتنشون ازشون فرار نکنیم و خودمون رو ازش غافل نکنیم.
نمیخوام از فیلم چیزی بگم. چون باید دیدش! اگه بخوام بگم میشه همون فیلمنامش! فیلم هنری نیست اما خیلی آموزندس.
میخوام یه دعا کنم...
از خدای عشق میخوام که بزرگواری کنه و برای پاک موندن حقیقت و مفهوم عشق و برای همیشه ارزشمند موندنش تو دنیای انسانها از همه ی عشقهای حقیقی با قدرت لایزالش مراقبت کنه. این روزا اتفاقاتی از این دست زیاد میشنوم... جدا باید به قدرت بزرگی به نام خدا متوسل شد...
میبینید؟؟؟ همین شنیده ها و دیده هام باعث شدن اینروزا شک کنم که میشه عشق رو به معنای کاملش به دست آورد... داریم کجا میریم؟ انگار داریم تلاشمون رو به سمتی سوق میدیم که تمام دلایل زیبامون رو برای زنده موندن... با خاک یکسان کنیم!
حتما فیلم رو ببینید. و فکر نکنید که غیر ممکنی هم وجود داره. چون وجود نداره!

1 نظر:

Anonymous ناشناس گفت...

سلام علي جان.چطوري؟ 5 سال تو خوابگاه بودي اين فيلمو تازه ديدي؟ راستي عكس وبلاگت كمه.

۶:۵۰ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی