بالاخونه

اینجا بالاخونه ی منه...

دوشنبه

3 نظر:

Anonymous ناشناس گفت...

بابا خيلي مخلصيم . آقايي به مولا... خيلي داري حال مي دي به ما... شرمنده مي كني. ايشالا از خجالتت در بيام... يا علي

۷:۴۸ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس گفت...

سلام. در مورد پست قبليت واقعا نمي دونم چي بگم. دنيا و احساسات زنانه اينقدر با احساسات مردانه و دنياي اونها متفاوته كه به نظرم خيلي وقتها نمي شه بينشون يك منطق واحدي رو برقرار كرد. من به تفاوتهاي جسمي و روحي و جنسي زن و مرد اعتقاد دارم. براي جواب به سئوالت آدم مجبور مي شه جنسيتش رو كنار بگذاره و وراي زن و مرد بودنش قضاوت كنه. اين خيلي سخته. من خيلي وقتا سعي كردم خودم رو جاي مردها بگذارم و در مورد موارد مختلف قضاوت كنم. اما اينكه آدم فراجنسيتي بخواد قضاوت كنه خيلي سخته. اين سئوال رو از شوهرم پرسيدم. بعد از كلي شوخي و مسخره بازي گفت مردي كه تمام خواسته هاش رو در وجود يك زن ببينه هرگز به طرف زن ديگه اي كشيده نمي شه. خوب البته به نظرم اون هم از دريچه احساسات خودش اين حرف رو زده. منم بهش گفتم كه نمي بخشمش اگه روزي كمبودي از طرف من احساس كنه و بخواد تحمل كنه و يا اينكه پنهانكاري... زياد خوشش نيومد از اين حرفم. اما من جدي گفتم. اگه روزي براش كم بگذارم بهش حق مي دم كمبودش رو جاي ديگه جبران كنه. اما اينو هم بگم كه ايم حق رو براي خودمم به شدت قائلم.

۷:۵۶ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

۱۰:۱۳ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی