بالاخونه

اینجا بالاخونه ی منه...

پنجشنبه


تو این که من دیوونه ام شکی نیست! پس این پست رو با این ذهنیت قبلی بخونید!
امروز دوباره به عسل بانو سر زدم. کلی بهش حسودیم شد !!! چه عشق قشنگی تو وجودش به نوزادش داره. یه حس نزدیکی خاص... که ما مردها هیچوقت تجربه اش نمیکنیم. یکی شدن به معنای کامل کلمه! به عشقش حسودیم شد... به اینکه کسی رو داره که اینقدر دوست داشتنیه و مهمتر اینکه موجودیه که تنها وتنها تو وجودش عشق رو نسبت بهش احساس میکنه. نه دلخوری... نه کینه و نه حتی کوچکترین احساس منفی! همش دوست داشتنه. کار خدا رو بنازم! آخه این چه محبتیه ؟!؟!؟ باور میکنید یکی از آرزوهام این شده که نی نی شو ببینم ؟؟؟؟
آره...حسودیم شد؛ اما از نوع مثبتش. برای سلامتیشون و برای تداوم و بقای این عشق دعا کردم. از صمیم قلب. اصولاً شدیداً به عشق احترام قایلم. این هم یه جور عشقه خب، نیست ؟!؟!؟ اگه این وبلاگ رو نبینید نصف عمرتون بر فناست . از ما گفتن بود. من اونجا عشق رو احساس کردم. یه عشق خالص ! امیدوارم که دل عسل بانو همیشه خونه ی عشق باشه. نه!!! دل همه خونه ی عشق باشه ! من از بابت لذتی که از دیدن وبلاگش میبرم ازش تشکر میکنم.
اصلا فکرشو نمیکردم اینهمه وبلاگ مامانی !!! داشته باشیم. امروز کلیشونو دیدم ! حس قشنگی پیدا کردم... من لذت بردم!
از همین حالا لحن کامنت ها رو حدس میزنم... اما اصلاًمهم نیست تا دلتون میخواد مسخره م کنید.
مهم اینه : من دوستت دارم کوچولو ...
کی میای ؟!؟!؟

2 نظر:

Anonymous ناشناس گفت...

سلام علي
نمي دونم چي بگم بابت اين همه لطف و محبتي كه نسبت به من علي كوچكم و وبلاگم داري. راستش خودم رو لايق اين همه تعريف نديدم.
من هميشه سعي كردم توي زندگيم كه خودم رو جوري نشون بدم كه هيچ مردي احساس نكنه كه با يك زن ضعيف طرفه. آرزوي هرگز برآورده نشده زندگيم اين بود كه اي كاش پسر بودم. از ضعف زنهاي اطرافم رنج مي بردم و هميشه از اين مي ترسيدم كه بعدها من هم يكي بشم مثل اونهايي كه هميشه نقدشون مي كنم. خدا رو شكر همسفر زندگيم هم كسي شد كه تونست احساسات و توانايي هاي منو پيش از اينكه زن باشم به عنوان يك انسان وراي از جنسيتش قبول داشته باشه.
با اين اوصاف به تو حق مي دم. چون اين روزها نگاههاي كنجكاو همكاراي مذكرم بدجوري اين احساس رو به من مي ده كه براي اولين بار مشغول خلق اثري هستم كه هيچ مردي لذت واقعيشو احساس نمي كنه.
يك جور حسرت يا به قول تو حسادت همراه با احترام توي نگاههاشونه.
اين روزها ديگه هيچ مردي نگاه جنسي به من نمي كنه....

۲:۱۶ قبل‌ازظهر  
Anonymous ناشناس گفت...

راستي...
به خاطر سنگيني قالب قبلي وبلاگ و كند دانلود شدنش خودمو از شر ژرشين بلاگ راحت كردم و به آدرس جديد رفتم.
گفتم كه لينكي كه دادي رو درست كني.

۲:۱۸ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی