بالاخونه

اینجا بالاخونه ی منه...

سه‌شنبه


گاهی اوقات، دور و برم چیزایی رو میبینم و با خودم میگم : ای بابا!!! همه میبینن دیگه...چه نیازیه که بگی یا مثلا تو وبلاگت بنویسی..." اما میبینم که نه!!! خیلیا به اتفاقات اطرافشون و مسایل دور و برشون توجه آنچنانی ندارن. اصولا معتقدم که دید جدید به مسایله که مهمه و مفید ؛ نه بسط و کش و قوس دادن زیادی به حرفهای تکراری. مثلا این اواخر بحث اعتراض به طرح زوج و فرد کردن تردد خودروها تو تهران داغ بود. همه میگفتن ما یه ماشین داریم چرا باید نصف مدت سال بلااستفاده بمونه. یا یکی کارش مسافرکشیه و شاکیه که چرا نصف سال بیکاره. همه درست... اما حرف جدید رو کی زد؟!؟!؟ همون کسی که این وسط اومد و گفت : چرا از ما عوارض و مالیات سالیانه میگیرن و ما فقط نصف سال از اتومبیل استفاده کنیم؟ باید عوارض و مالیات هم نصف بشه! خداییش "دید" رو حال کردم!!!
الان مدت یک سالی هست که مساله ی خاصی توجه منو به خودش جلب کرده. از اون وقت تا حالا به همه ی مصداقهاش توجه کردم و صددرصد تایید شد! نمیدونم شما توجه کردین یا نه.... تا حالا متوجه شدین چراغ رو سر ماشین پلیس های ما تو ایران با کل دنیا متفاوته؟!؟!؟ نمیدونید تفاوتش چیه؟
تفاوتش تو رنگشه! اصولا رنگ مخلوط آبی و قرمز که استاندارد جهانیه حکمت داره. مفهومش هم اینه: رنگ آبی، برای مردم، اینو القا میکنه که پلیس عامل آرامش و امنیته و رنگ قرمز نشانه ی هشدار به تبهکارا و خلافکاراس. مثلا یه صحنه ی تهدید به قتل رو تصور کنید که یه ماشین پلیس هم داره از دور بهش نزدیک میشه... قربانی با دیدن نور آبی کمی احساس آرامش و امنیت بهش دست میده اما برای اون قاتل رنگ قرمزش به چشم میاد و براش هراس ایجاد میکنه. مفهومش در یک کلام: پلیس یعنی ضامن آرامش مردم در مقابل خطر.
اما تو ایران ما... اصلا انگار هنر مردم ما متفاوت بودن از نوع مزخرفشه. آره... تو ایران رنگ چراغ بالای ماشینهای پلیس "فقط" قرمزه!
این یعنی چی؟!؟!؟ مفهومش غیر از اینه که یعنی پلیس تو ایران برای همه ی مردم مایه ی دلهره و ترسه؟ غیر از اینه که از دید این پلیس "همیشه" قرمز ؛ مردم "همیشه" مجرمن مگه خلافش ثابت بشه؟!؟!؟ خداییش ماشین پلیس رو وقتی میبینید آرامش پیدا میکنید یا یه لحظه ته دلتون خالی میشه؟ خداییش ما که آدم سر به راهی هستیم و اهل شیطنت و خلاف و شر نیستسم. پس چرا این حس به ما هم دست میده؟
به نظر من گر چه این عامل خیلی مهمه که همیشه دیدیم، پلیس ما زورشون به آدمای آروم و سر به زیری مثل ما میرسه اما مقابل خلافکارا و اشرار خفن خودشونو به دردسر نمیندازه. اما این مساله کاملا عمدیه. یعنی خودشون هم میخوان همینو بگن. که آره همه باید بترسید! وگرنه چه دلیلی داره که ماشین از آلمان بگیریم اما رنگ اون چراغاش با آلمان متفاوت باشه؟ همونطور که آبی و قرمز اونا حکمت داره؛ قرمز خالی ما هم حکمت داره.
بد میگم بگو بد میگی!
حرف یه فامیل خدا بیامرز همیشه تو گوشمه که : "به سه نفر اعتماد نکن: دکتر،...،پلیس!"
دزد نصفه شبی زده بود به خونه ی یکی از دوستامون... رفیق ما هم هیکلی! گرفته بود طرفو زده بود ؛ دست و پاشو بسته بود زنگ زده بود پلیس. جالبه! پلیس که رسیده بود بدون لحظه ای تاخیر اول یه دستبند به دست رفیق ما زده بود! اینو میگی... داشت آتیش میگرفت! که چی؟؟؟ شما باید دیه ی ضرب و شتم به آقا بدین! ایشونو چرا زدین؟!؟!؟
بابا! از مالم... از ناموسم دفاع کردم! درسته قانون میگه حق با توست اما قانون کیلو چنده؟!؟!؟ اینقدر شنیدم که یه دهاتی پاشده اومده عمدا شر به پا کرده؛ یکی زده یکی خورده، رفته شکایت کرده دیه گرفته! کاری میکنن که اگه یکی تو خیابون به ناموست اهانت کرد برگردی بگی آقا لطفا مزاحم نشید وگرنه مجبورم پلیس رو خبر کنم!!!
اما شما بیخیال باشید! فدای سرت بزن طرفو لت و پار کن حبسشم بکش تا دو نفر دیگه بشنون حساب دستشون بیاد. مثل ما ترکا گاهی کله خر بودن هم بد نیست! امسال شعار نیروی انتظامی مقابله با ناامن کنندگان اجتماعیه. ببینیم باز به دختر و پسرای عاشق دلپاک تو خیابون گیر میدن یا به این بچه دختر دزد های بیناموس که وقتی حرفشون پیش میاد خونم به جوش میاد.!
میتونیم امیدوار باشیم...

2 نظر:

Anonymous ناشناس گفت...

به سلامتی صفحه نظرات باز شد.
من آپ کردم . منتظرم. خیلی جالب می نویسی. ولی اون سه نقطه چیه که ما باید بهش اعتماد نکنیم؟؟؟

۷:۲۲ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس گفت...

http://www.freephotoserver.com/v001/asalbanoo/dcam0412.jpg

۱۲:۲۸ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی