بالاخونه

اینجا بالاخونه ی منه...

دوشنبه

.................................................................................................

تصمیم گرفتم که این پست رو delete کنم.
نمیخوام ذهنیت مثبت و انسانی کسی با خوندنش دچار تردید بشه... گمونم اون داستان این کار رو میکرد.
با عرض پوزش از دوستایی که کامنت گذاشته بودن...

5 نظر:

Anonymous ناشناس گفت...

يه ضرب المثل قشنگ قديمي هست كه وقتي اين چيزا رو مي شنوم به خودم مي گم
از هر دستي بدي از همون دست مي گيري. يا يكي ديگه مي گه آدم آب قلب خودشو مي خوره
توي آدمايي كه داريم باهاشون زندگي مي كنيم همه جورش و همه شكلش هست مهم اينه كه ما كدومشونو واسه دوستي و روابط صميمي انتخاب كنيم. من فكر مي كنم اينقدر اين نارو زدن ها نامردي كردنها دهن به دهن پيچيده كه اگه آدم خوبي مث تو بخواد هم خوبي كنه چشمش مي ترسه و از كارش پشيمون مي شه. ولي من يه اعتقادي دارم اگه مي خواي محبت كني به اين فك نكن كه يه روزي طرفت جبران مي كنه يا اينكه طرفت قدرشو مي دونه فقط واسه اين محبت كن كه دوس داري محبت كني اگرم نداري نكن
چقد حرف زدم
راستي چرا هيشكي جز من اينجا نظر نمي ده

۸:۴۵ قبل‌ازظهر  
Anonymous ناشناس گفت...

سرداست
بادها خطوط مرا قطع ميکنند
آيا در اين ديار کسي هست که هنوز
از چهره فنا شده خويش
وحشت نداشته باشد؟
آيا زمان آن نرسيده ست
که اين دريچه باز شود باز باز باز
که آسمان ببارد.

۵:۳۸ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس گفت...

سرداست
و بادها خطوط مرا قطع ميکنند
آيا در اين ديار کسي هست که هنوز
با چهره فنا شده خويش
وحشت نداشته باشد؟
آيا زمان آن نرسيده ست
که اين دريچه باز شود باز باز باز
که آسمان ببارد

سلام
کامنت گذاشتن برای شما از شکوندن دماغ فیل سخت تره .
دریادل باشید و هیمشه عاشق

۵:۴۲ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس گفت...

سلام مهندس خوبی؟
چه کار میکنی با زندگیت؟
آستینامو بزنم برات بالا علی جون؟

۷:۳۸ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس گفت...

یه یادی از ما پشت کنکوری های بی نوای بدبخت نمیکنی؟
نمی گی در راه علم به درجه رفیع شهادت رسیدم یا نه؟

۷:۴۰ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی